کد مطلب:125063 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:241

نزد پیامبر
محبوبیت امام مجتبی علیه السلام در كودكی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای همه كس مشهود بود. پیامبر او را پاره ی تن، نور دیده، میوه ی دل و گل خوشبوی بوستان نبوت می نامید. پیوسته او را فرزند خود می خواند و می فرمود: «همه ی فرزندان مادران به پدرشان نسبت می بردند جز اولاد فاطمه، كه آنان به من نسبت می بردند». از عمق دل به او عشق می ورزید،دست او را می گرفت، بر روی دامن خود می نشاند و به مردم می گفت: «هر كه این فرزند مرا دست بدارد مرا دوست داشته، و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. خداوند دوست بدارد كسی را كه حسن مرا دوست بدارد.».

و گاه می فرمود «خداوند مرا به دوستی حسن و حسین فرمان داده است». و گاه می فرمود: «من در جنگم با هر كس كه با تو در جنگ باشد».

به هنگام گریه ی او، سر از پا نشناخته، از منبر به زیر می آمد، او



[ صفحه 33]



را در آغوش می گرفت و آرام می كرد، آن گاه به منبر بازمی گشت. او در آغوش می گرفت و می بویید و می بوسید و به او می گفت: «تو آقا، فرزند آقا، و برادر آقایی».

او در كودكی در سجده ی نماز بر دوش پیامبر می نشست و آن حضرت از شدت مهر به او سر از سجده برنمی داشت تا خود فرود آید، و گاه به نهایت نرمی و عطوفت او را از دوش خود فرود می آورد. گاهی دیگر او بر دوش می نشاند و می فرمود: «چه خوب مركبی است مركب تو، و چه خوب سواری هستی تو!»

پیامبر در مراقبت و تربیت او سخت می كوشید. گاهی او را بر دامن می نشاند و او را تشویق می كرد كه از سینه ی مباركش بالا برود و راه رفتن را بیاموزد و می گفت: حزقه، حزقه، ترق عین بقة (كودك كوچك و نوپای من، از سینه ام بالا برو ای كودك ریزنقش من.)

گاه او را با برادر كوچكش حسین علیه السلام به كشتی گرفتن وامی داشت و در حین كشتی او را تشویق می كرد، و می فرمود: «من حسن را تشویق می كنم، زیرا جبرئیل حسین را تشویق می كند»

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او و حسین را دو گوشواره ی عرش خدا می نامید و زینت جهان آفرینش می دانست. درباره ی آن دو بزرگوار می فرمود:



[ صفحه 34]



«حسن و حسین امامند، خواه قیام كنند و خواه دست از قیام بردارند. [1] و می فرمود: «حسن و حسین دو آقای جوانان بهشتی اند.»

مردی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطایی مرتكب شده بود، خود را از بیم پنهان كرد. روزی امام حسن و امام حسین را در راهی تنها دید، آنان را بر دوش گرفت و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا رسول الله، من به خداوند و این دو كودك شما پناه آورده ام. پیامبر خندید و به او فرمود: برو، تو آزادی...

پیامبر تا آنجا به شخصیت او ارج می نهاد كه در كودكی، امضای او را پای برخی قردادها می نهاد و بدین وسیله شایستگی او را برای امامت و خلافت روشن می ساخت هنگامی كه هیئتی از طائف به نام هیئت ثقیف آمدند و قراردای جهت عدم تعرض بسته شد پیامبر امام حسن را فرمود تا پای قرارداد را امضاء كند. و نیز در صلح حدیبیه كه پیامبر در زیر درختی از مسلمانان بیعت مجدد گرفت، دو كودك خردسال او حسن و حسین هم بیعت كردند و پیامبر فرمود: از افراد خردسال كسی با ما بیعت



[ صفحه 35]



نخواهد كرد مگر كسی كه از ما خاندان باشد [2] .


[1] منظور از قيام، قيام به شمشير است و الا همه ي امامان قائمند و هيچ كدام قاعد نيستند. و قابل توجه است با اينكه اين مطلب درباره ي همه ي امامان عليهم السلام صادق است، پيامبر آن را درباره ي اين دو امام فرمود، زيرا اختلاف بيشتر درباره ي روش اين دو بزرگوار است.

[2] مكاتيب الرسول صلي الله عليه و آله و سلم) 273:1.